ایرج میرزا در سال
۱۲۹۱(ه.ق) در شهر
تبریز متولد شد. پدرش صدرالشعرا غلام حسین
میرزا و پدر بزرگش ملک ایرج، از نوادگان فتحعلی شاه قاجار بود. وی تحصیلاتش را در
مدرسه دارالفنون تبریز به پایان رساند و در سن نوزده سالگی در زمان ولایت عهدی
مظفرالدین میرزای قاجار لقب ایرج بن صدرالشعرا را دریافت کرد. ایرج میرزا در زبان فارسی
و عربی و فرانسوی تبحر داشت و روسی و ترکی را نیز خوب سخن می گفت. شعر و کتابت او
نیکو بود ولی بزودی از
شاعری دربار کناره گرفت و به مشاغل دولتی روی
آورد. از جمله مناصب دولتی وی می توان به کار در وزارت فرهنگ (معارف) آن زمان اشاره
کرد.
شعر ایرج میرزا به خاطر برخورداری از طنز سنگین و در برداشتن
نکات و معا نی غامض بعضاً در عرف جامعه غیر اخلاقی شناخته میشد، ولی در عین حال سبک
شعری او ساده و روان و در برگیرنده واژگان و گفتارهای عامیانه است. سرانجام ایرج
میرزا ملقب به جلال الممالک و
فخرالشعرا، شاعر ایرانی اواخر دوره قاجار و اوایل عصر پهلوی در پی یک سکته قلبی در
منزل اسعد الملوک هرمزی (همسر حاج هرمزخان مترجم دکتر میلسپو) واقع در خیابان ایران
(عینالدوله) و در بازارچه ی سقاباشی درگذشت. جسد وی را به گورستان ظهیرالدوله
دربند حد فاصل امام زاده قاسم و تجریش شمیران بردند و در آن جا به خاک سپردند.
************
زن گرفــتـم شـدم
ای دوسـت بـه دام زن اسـیر
مـن گـرفـتم، تو نگیر
چـه اسیـری که ز دنـیا شـده ام یک سـره سـیر
مـن گـرفـتم، تو نگیر
بـود یـک وقـت مــرا
بـا رفـقـا گــردش و سـیـر
یــاد آن روز بــــخـیـر
زن مـــرا کـــرده مــیـان قـــفــس خـانـه اسـیـر
مـن گـرفـتـم، تو نگیر
یـــاد آن روز کـــه آزاد ز غــــم هــــا بــــــودم
تـک و تـنــــــها بــودم
زن و فـــرزنــد
بـبـســتــنــد مــرا بـــا زنــجــیـر
مــن گـرفـتم، تو نگیر
بـــودم آن روز
مـــن از طـایــفـــه دُرد کــشـان
بـودم از جمع
خوشان
خـوشی از دست برون رفت و شدم لات و فقیر
مـن گـرفـتم، تـو نگیر
ای مـجـرد کـه بـود خــواب گـَهـت بــسـتـر گرم
بـسـتـر راحــت و نرم
زن مگـیر؛ ارنه
شود خواب گـهت لای حصیر
مـن گـرفـتم، تـو نگیر
بــنـده زن دارم
و مـحــکـوم بــه حــبـس ابــدم
مــستــحــق لـــــگــدم
چون در این
مسئله بود از خود مخلص تقصیر
مـن گـرفـتـم تــو نگیر
مـن از آن روز کـه
شوهر شـده ام خر شده ام
خـــر هـمــسر شده ام
مــی دهـــد یـــونــجــه بــه مــن جــای پـــنــیــر
مـن گـرفـتم، تـو نگـیر
منابع این نوشتار محفوظ است.
سلام هدف از این وبلاگ چیه؟ ترغیب جوانان به ازدواج؟!!!
من که با این شعر خیلی ترغیب شدم
یه شعری هم بذارید هم طنز باشه هم مشکلات جوانارو بگه. بیایید کارهای اساسی برا ازدواج جوانها بکنیم
جالب بود
ای بابا!
لینک شدید
سلام ممنون از حضورتون ببخشید دیر شد با افتخار لینک شدین
سلام عالی بود اگه امکانش باشه واسه تبادل لینک بیایید تو وبلاگم بهم خبربدین
http://mvm1373.blogfa.com/
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ع
با سلام واحترام
از اینکه این وب را لینک نمودین جای بسی تشکر دارد .. اما متاسفانه به دلا یلی من نمی تونم هیج وبی را لینک کنم ...
سلام دوست عزیز
با افتخار لینک شدی
با افتخار لینک شدین !!!
.
.
.
.
.
▂▃▅ دلــم کــَمى خــُدا مــى خــوآهـَد
▂▃▅ کـــَمى سکــوتــــ
▂▃▅ دلــَم دل بـــُریدن مــى خــوآهـَد
▂▃▅ کــَمى اَشکـــ
▂▃▅ کــَمى بــُهتــــ
▂▃▅ کــَمى آغــوش ِ آسمــآنى
▂▃▅ کــمى دور شــُدن اَز ایــن جــنس ِ آدم ...
با عرض سلام و خسته نباشید حضور شما دوست عزیزم،
من واقعا شرمنده تونم، ببخشید ، من دوباره لینکتون کردم
بازم به ما سر بزنید خوشحال می شم